الامان و الامان و الامان از گناهان و شرور این زبان
تهمت و غیبت، دروغ و معصیت باشد از رفتار سوء این زبان
با سخن چینی و بد گویی بدان می شوی تو همردیف فاسقان
این زبان را گر رها سازی بدان می گزد اهل زمین و آسمان
گر تو غافل گردی از تیغ زبان می نمایی دوستان را دشمنان
زخم ها بهتر شود طی زمان جز یکی مورد و آن زخم زبان
تا نگفتی تو سخن، آزاده ای چون بگفتی بعد از آن تو برده ای
از پیامد های آن گردی اسیر زندگی گردد برای تو عسیر
این زبان را کن تو زندان در دهان تا بگردی از شرورش در امان
گر که باشد این زبان را تربیت دور گردد از گناه و معصیت
خوش سخن گفتن شود رفتار تو باز بنماید گره از کار تو
خواندن قرآن، نماز و ذکر حق بعد از آن گردد زبانت یارحق
ای زبان سرخ بر من رحم کن اندکی اول سخن را هضم کن
گر گریزی نیست از گفتن بگوی راه باطل را تو بیهوده مپوی
بوستان سخن
سروده : حسن وب سایت اشعار:
http://www.ashare.ir